داره کم کم نفسم میگیره
برگرد
داره عطرت از تو خونه میره
برگرد
تو که چشمات مهتاب و
دیوونه میکرد
تا ستاره هاتو گم نکردی
برگرد
عشق ِ تو رویاهام و سوزونده
برگرد
دیگه جونی به تنم نمونده
برگرد
یادته بغضت هوام و ابری میکرد
تا صدات یادم نرفته
دیگه برگرد
میون ِ این همه دلتنگی و دیوار
تپش ِ قلب ِ تورو
میشنوم انگار
میدونم فاصله ای نمونده دیگه
حس ِ من هیچوقت
به من دروغ نمیگه
.
داره کم کم نفسم میگیره
برگرد
داره عطرت از تو خونه میره
برگرد
تو که چشمات مهتاب و
دیوونه میکرد
تا ستاره هاتو گم نکردی
برگرد
هنوزم عصرایی که بارون میگیره
نگرانم نکنه
دلت بگیره
پشت ِ این پنجره ها.چشم انتظارم
تا بیای و
سر رو شونه هات بزارم
.
داره کم کم نفسم میگیره
برگرد
داره عطرت از تو خونه میره
برگرد
تو که چشمات مهتاب و
دیوونه میکرد
تا ستاره هاتو گم نکردی
برگرد
میون ِ این همه دلتنگی و دیوار
تپش ِ قلب ِ تورو
میشنوم انگار
میدونم فاصله ای نمونده دیگه
حس ِ من هیچوقت
به من دروغ نمیگه
میون ِ این همه دلتنگی و دیوار
تپش ِ قلب ِ تورو
میشنوم انگار
میدونم فاصله ای نمونده دیگه
حس ِ من هیچوقت
به من دروغ نمیگه
امروز که همه چیو سعی کردم دوباره شروع کنم باز این آهنگ رو شنیدم
برای هر شروع این آهنگ یه جوری به گوشم میرسه
دنیا خیلی درس برای یاد گرفتن داره
آخ دلم هیچکی کنارت نیست ، سر کن با خودت
زیر و رو شو دنیا رو زیرو زبر کن با خودت
وقتی میبینی خودت داره کلافت می کنه
از خودت پاشو ، خودت با شو سفر کن با خودت
هر زمستون پیش از اینکه ریشه پابندت کنه
شاختو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت
سر بچرخونی مسیر روبه روتو باختی
سر بچرخونی مسیر روبه روتو باختی
از پل تردید با قلبت گذر کن باخودت
تنها موندی با خودت با دشمنت با دوستت
اخ دلم هیشکی کنارت نیست سر کن با خودت
هر زمستون بیش از این که ریشه پا بندت کنه
شاختو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت
امروز براش گل فرستادم.
روش نوشتم برای عشقم
ساده عین خودش ....
عاشقتم دوست داشتنیه من
برام دعا کنید
دعا کنید حاظر شه برگرده و باهم دوباره شروع کنیم.
محتاج دعاتونم مهربونهای من
فاصله بین "بهشت وجهنمء" زندگی من . . .
تنهابه اندازه ی "فاصله ی دستان" توست ؛
در "آغوشء تو " بودن یا نبودن .! .! .!
رفت...
نه اینکه بد باشه و بره...
نه...
نه اینکه خیانت کرد و رفت...
نه...
رفت پِی زندگیش...
رفت به آرزوهاش برسه...
توو رابطمون خیلی چیزا رو تجربه کردیم...
نه از نظر بد...یه رابطه ی عالی بود...
یه حس پاک که شاید تا همیشه توو وجودم بمونه...
که شاید تا مدت ها گونه هامو خیس کنه
شاید هرسال عید با آهنگ عید بی تو یادش بیوفتم
شب سال نو هم یاد حلواییکه برام درست کرده بود بیوفتم :(((
یا توی زمستون شال گردنیکه برام بافتیو بپوشم تا گرم بشم از بوی تو :(((
شاید هر پاییز تووی کوچه پس کوچه های شهر راه برم و به آهنگ برف و بارون گوش بدم...
خدا کنه بارونم بیاد
شاید دیگه نتونم گالری عکسمو باز کنم..
شاید دیگه نتونم عاشق بشم
شاید هر روز به خودم لعنت بفرستم که چرا جلوشو نگرفتم
ولی من وقتی خوشحالم که اون باشه...
چه فرقی میکنه کجا و کی ?
چه فرقی میکنه از من خبر داره یا نه ?
واسم نگاهای دزدکی بسه..
واسم خاطره ی صدا زدنای یهوییش بسه
واسم خنده های دوتاییمون به عالم و آدم بسه
رفت ولی خاطره اش موند روو تن این شهر...
وقتی دلم تنگ میشه خیابونهاییکه باهم راه میرفتیم رو قدم میزنم و دنبال بوش می گردم
یادته پیاده روی های تجریش تا نیاورون؟
یادته آب شاتوت مملی؟
یادته حتی از آب خوردنمون هم لذت می بردیم؟
یادشبهاییکه براش کتاب میخوندم و خوابش میبرد بخیر
یا شبهاییکه خواب بود و من قربون صدقش میرفتم بخیر
یاد اونروزاییکه حالش بد بودو میگفت فقط سرم رو بزارم تو بغلت بخیر
بیا عزیزم دلتنگتم زندگی بدون تو دیگه لطفی نداره ....
عشقی تورو میخواد کجایی؟؟؟؟
یادته نمیزاشتی اشک بشینه رو چشام حالا کجاییکه ببینی هر شب بالشتم خیسه از گریه؟
بیا جونی بیا مننظرتم ....